گچ پخته
-آرسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسام.
دوباره صبح شد و صدای امیر عباس کوک شده روی ساعت ۸.
از اتاق اومدم تو حال یادم افتاد بابام دیشب گفته بود برای قبل از کاغذ دیواری باید گچ پخته رو از روی دیوار کند.
منم دیده بودم که با چکش می زد و اگر صدای خالی بودند میداد با کارتک از روی دیوار می کندشون. یادم حرف بابام افتادم که می گفت هر چیزی که پخته شد نرم میشه
و مولانا این دوست همیشگی همخونهی ما هم یک شعر داشت که بابام اینموقع ها می خوندش:
چون بپخت و گشت شیرین لب گزان سست گیرد شاخه ها را بعد از آن
خوب بسم الله.
بابا که مدرسه است، مامانم که مدرسه است، حالا منم و چهارتا دیوار حال همه وسایل هم جمع شد.
شروع کردم به تست صدا و جدا کردن گچ ها، بعد از یک ساعت با سفید سفید شده بودم و هیچ گچی هم روی دیوار نموند. حالا فکر کنم کل خونه پخته شده بود.
خلاصه کار کوچولویی رو تبدیل به یک بزرگ کردم.
-آرسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسام.
من برم تو کوچه بازی.
-اومدم امیرعباس.
- ۰۰/۱۲/۰۸
آفرین عالی بود..